بهم گفت می دونی چند وقته خنده ت رو‌ ندیدم؟ رفتم تو فکر... زیاد... زیاد ... آخه من به جوک و فیلم کمدی نمی خندم.‌ من خنده ی از ته دل دوست دارم. از اونا که ته دل آدم می خنده. از اونا که خودت نمی فهمی داری می خندی، ولی داری می خندی.
چی شد دلتون خواست؟ منم خیلی دلم می خواست. برای همین خیلی گشتم دنبال چیزی که بی هوا ، بی سر و صدا بشینه به دلم و بخندم. همه چی رو امتحان کردم. نمیگم نبود ولی اون خنده، اصالت نداشت. قاطیش الکل کرده بودن! باقی چیزا رو هم امتحان کردم و چون خیلی دود داشت، دودش به چشم خودم رفت. یه روز بهم گفت خنده انگیزه می خواد . گفتم چه قشنگ...گفت خنده هدف می خواد. گفتم چه قشنگ. گفت خنده آدم قشنگ می خواد. گفتم قشنگاش که به ما نمی رسه. گفت خودت قشنگ شو.‌اصلا قشنگ بودن بلدی؟ گفتم عینک دودی؟ گفت نه... گفتم مو جو گندمی؟ گفت نه ... گفتم پیرهن چارخونه، آستین تا زده ، دکمه بالا باز؟ گفت نه... بچه قرن چندی؟ گفتم قرن دیده نشدن... بدو بدو کردن و نرسیدن. گفت هم قرنیم ! خوشبختم. بیا بهت قشنگ شدن یاد بدم.
دستش رو گذاشت رو قلبم و گفت تا وقتی می زنه ، دلی رو نشکون.دستم رو گرفت و گفت دست‌ برای دست گرفتنه... اگه دستت جون داشت دست آدمای بی جون رو بگیر. در گوشم گفت اگه کسی گوش تو رو محرم دونست ، رازش رو نگه دار. بغلم کرد و گفت اگه کسی بغض داشت ولی آغوش نداشت، بغلش کن. اگه دنیا به کسی که دوست داری پشت کرد ، تو پشتش باش. تنها نذار کسی رو که با نبود تو تنهاترین آدم دنیا میشه.
گفتم چقدر قشنگ بودن قشنگه. گفت خیلی ... وقتی قشنگ بشی ته دلت می خنده ، جلو آینه سرت بالاست.‌ روح قشنگ، هیچ وقت زشت نمیشه. گفتم از کجا بفهمم روحم قشنگه؟ گفت ببین چند نفر کنار تو نقاب به روحشون نمی زنن. چند نفر برات نقش بازی نمی کنن.‌ چند نفر کنار تو خودشون رو زندگی می‌کنن.

#حسین_حائریان
درپناه حق💗